توضیحات داده نشده✿ ✿آرشیو ✿پیوندها ✿پیوندها تبادل لینک هوشمند ✿روانشناس ناشی
|
❤بیانات یک ذهن روانپریش.. ❤
چهار شنبه 11 شهريور 1394برچسب:, :: 17:10 :: نويسنده : AKHMOo
شکسته عشقی یعنی من عاشق اُلویه ام، ولی ااون اصن نمیدونه عشق چیه الان وضعیت یه جوریه که تک سلولی های اقیانوس آرام رو مسخره کنی باز یه سری پیدا میشن که خاطر خواهشون بشنُ بپرن بهت!! نمیدونم چرا از امید ُ آرزوهامون که واس ِ خدا میگیم Seen نمیزنه ولی همین که داریم ناشکریُ کفر میکنیم is tayping... میزنه سه شنبه 3 شهريور 1394برچسب:, :: 19:18 :: نويسنده : AKHMOo
بعضي وقتا طرف مقابلت انقدر مصمم گوه ميخوره نمیدونم چرا اعصاب ندارم ؟ سه شنبه 3 شهريور 1394برچسب:, :: 19:10 :: نويسنده : AKHMOo
خاص بودن تو مَغزه ، وگرنه واسه توله سگ كراوات بزنى خاص ميشه دو شنبه 28 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 10:5 :: نويسنده : AKHMOo
دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند . کتاب فارسی اول دبستان سال ١٣٢٤ عاشق این شکلکه شدم براهمین چندبار گذاشتمش؛کلامن هرکیو دوست داشته باشم پارتی بازی میکنم براش همچین آدمیم... یک شنبه 30 فروردين 1394برچسب:پابلو نرودا, :: 18:33 :: نويسنده : AKHMOo
تمام اصلهای حقوق بشر را خواندم
و جای یک اصل را خالی یافتم
و اصل دیگری را به آن افزودم
عزیز من!
اصل سی و یکم :
هرانسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد
دوست داشته باشد.
پابلو نرودا
دیگه از خوش اومدن و بد اومدن بیزار شدم دلم میخواد یکی پیدا بشه که یه جور دیگه بهش نگاه کنم بهش احترام بزارم بزرگ باشهبـزرگ... تغییرات مــــــردها همیشه از درونشون شروع می شه اما تغییرات زنــــــها همیشه از بیرونشون! اولین کاری که یک زن در زمان غصه خوردن انجام می ده← عوض کردن ظاهرشه ...! تو نمی فهمی چقدر سخته وقتی سعــــــــــی کنی سعــــــــــــــــــــــی کنی سعـــــــــــــــــــــی کنی سعـــــــــــــــــــــــــی کنی و هیچ وقت نرسی ★❂↯ بعضی ها سعادت گفتن کلماتی رو دارن ↯❂ ★
بعضی آدمام هستن که اینقد خوبــــــن
شنبه 23 اسفند 1393برچسب:, :: 16:32 :: نويسنده : AKHMOo
باهات قهرم قهرباش ولى دوسم داشته باش باشه??? دلــــــــــم یه لیوان میخواد با دو تا نِى! هرموقع كه دلتون يه چى خاس كه ندونستين چيه بدونين دلتون بغل ميخاد (این حرفای سنگین ازمن بعید بود!!الله اکبر..اسید معدم زد بالا..شربت معده بیاررررررید!!!) دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:, :: 8:53 :: نويسنده : AKHMOo
☜زندگی جاریست...! ☞
همیشه
خاطــــــــــره ای هست که نفس آدم را برای لحظاتی می گیـــــرد... (اصلا خاک تو سرشـ..)
شنبه 20 دی 1393برچسب:, :: 15:54 :: نويسنده : AKHMOo
بعضی وقتها به جای جروبحث کردن فقط... به طرف نگاه میکنــــــم وتعجــــب میکنم که این حجم وسیع بی عقلــــــی ونفهمـــــی چطور توی کله ای به این کوچکی جــــــا شده!! یه وقت به گاوا وخوکا برنخوره؟
ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗـﻮ چند سال پیش نانسی در یکی از کنسرت هایش از ایرانیان به عنوان گرسنه و فقیر یاد کرد
اینکه بیژن جون کیه در ادامه مطلب گفتمش ادامــــــــــه مطلــــــب ... چرا رفتی چرا من بیقرارم شنبه 6 دی 1393برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : AKHMOo
لطفا به من عشق تعارف نکنيد چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:, :: 9:10 :: نويسنده : AKHMOo
نذر کرده ام...
کیا این یادشونه؟ اگر شما این هدفون رو یادتون میاد، شما یک فسیل هستید ! گٌـــــــــــرگ بــآش
همیــن دیگه گٌـــــــــــرگ بــآش...
دَر کوچه میدوید ،سیگآر میکشید ... دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : AKHMOo
زنگ زدم ب يكي از دوستام،ببينم كجاست؟ ي مدته ازش خبر ندارم.؟! "ميگه مشهدم،آقا طلبيده چندروز مهمون دوست پسرم باشم..." والا امام رضا خيلي خوب شده... زمان ما خيلي مذهبي بود!!!
شنبه 1 آذر 1393برچسب:نامه ,بابالنگ دراز, جودی ابوت,نامه جودی به بابا لنگ دراز,نامه بابالنگ دراز به جودی, :: 11:19 :: نويسنده : AKHMOo
جودی عزیزم!نمی دانم زمانی که این نامه را می خوانی چه احساسی پیدا می کنی. شاید تمام تصویرهای قشنگی که از بابا لنگ دراز در ذهنت ساختی خراب شود، شاید از اینکه به جای سایه لنگهای دراز من سایه پدر خودت بالای سرت نبوده دلت بگیرد و گریه کنی! شاید بالای برج میلاد؛ببخشید همان برج ایفل خودمان ...
ادامــــــــــه مطلــــــب ... به بابام میگم بابایی میشه منو بفرستی خارج
میگه گلم هیچ میدونی گمرک گوسفند چقدر زیاده من که نفهمیدم منظورش چی بود فکر کنم نمیخواست منو بفرسته بحثو عوض کرد یک دوست داشتن هایی هم هست ؛
که از دور است و در سکوت !
که دلت برایش از دور ضعف می رود !
که وقتی حواسش نیست ...
چشمانت را می بندی و در دل دعایش می کنی ؛
و یک بوسه به سویش روانه می کنی !
که وقتی بی هوا ،
نگاهش با نگاهت یکی می شود ...
انگار کسی به یک باره ،
نفس کشیدن را ممنوع می کند !
یک دوست داشتن هایی هست ؛ که به یک باره ...
بی مقدمه ...
پا در کفشِ دلت می کند و جا خوش می کند ،
و از دست تو کاری بر نمی آید ،
جز از دور دوستش داشتن !
یک دوست داشتن هایی هست ؛ ساکت است ...
آرام است ...
خوب است ...
گم است !
سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, :: 9:50 :: نويسنده : AKHMOo
چرت ترین چیزی که پسرا توی شروع رابطه از دخترا میپرسن: مورد داشتیم طرف بعد از یک گناه کبیره گفته؛ لعنت بر شیطون… بعد یهو شیطون ظاهر شده گفته: لعنت بر خودت، لعنت بر جد و آبادت، من عمرا اگه عقلم به این کاری که تو کردی برسه! سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:, :: 9:43 :: نويسنده : AKHMOo
يه ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺑﯿﺮﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﺷﻮ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﺗوﺁﺯﻣﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ... ازاون آخراشاره میکنن دبیرستان پسرونه بوده! به هم نخندیم بیاید با هم چه معنی داره مطالب من همش ضددخترباشه؟ شنبه 17 آبان 1393برچسب:, :: 11:8 :: نويسنده : AKHMOo
خـ ـوآستگــــآر چیســــــــت؟؟
هیچـ ـی نیست آروم بآشیـــد دختــرآ آروم باشیـــد نفسـ ـ عمیـــق آفـرین ... آقــا اون خآنمــٌ بگیـــر تشنٌج کـــرد ميگن واسه کسي بميرکه برات تب کنه..
یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:, :: 15:38 :: نويسنده : AKHMOo
عروسی دختر همسایمون (صاحبخونه)بود و مردونه رو انداخته بودن خونه ی ما (طبقه بالا) و قرار شد من توی اتاق خواب بمونم تا مردها ناهارشونو بخورن و برن. من تو اتاق خودمو با کامپیوتر سرگرم کردم. مهمونا کم کم وارد میشدن و من صداشونو میشنیدم… همینطور اضافه میشدن … قرار بود ۲۵ نفر باشن اما نزدیک ۱۰۰ تا بودن! یا خدا! منم قفل در اتاقم خراب بود و هر لحظه میترسیدم که یکی بپره تو اتاق! وای!! از ترسم رفتم یه متکا انداختم پشت در که هرکی مثلاً خواست وارد اتاق شه ، تلاشش بیهوده باشه! هیچی! اومدم با استرس پشت کامپیوتر نشستم و اصلا نفمهیدم چیکار میکنم! همینجوری مشغول بودم که از تو پذیرایی صدای چندتا پسر بچه ی تخس رو شنیدم… خدایا ارحمنی! شرارت از صداشون می بارید! مطنئن بودم فضولیشون گل میکنه و میان سمت اتاق…! اصلاً اجازه ندادن این فکر کامل از سرم خطور کنه! دیدم دستگیره ی در داره بالا پایین میشه… خدایا تو که دوسم داشتی! حالا چیکار کنم چیکار نکنم؟!….. در اسرع وقت پریز کامپیوترو کشیدم و پریدم تو حموم! خدارو شکر متکاهه کار خودشو کرد و حداقل باعث شد چند ثانیه دیر تر وارد اتاق بشن. من تو حموم چمباتمه زده بودم ، چراغ هم خاموش بود و دستگیرشو هم از داخل انداخته بودم که وارد حموم نشن حداقل! والا! صداشونو می شنیدم و حرص میخوردم! خدا رو شکر همه چیو جمع کرده بودم انداخته بودم تو کمد دیواری وگرنه باید فاتحه شونو میخوندم! آخه آدم اینقدر فضول!؟؟؟ اینا ننه بابا ندارن که بهشون بگه نکن زشته؟! چی بگم والا؟! همینجوری مثل بز نشسته بودم روی دوتا پاهام ( آخه یکی نیست بگه مگه چهارتا پا داری که رو دوتاش نشستی؟ ) ادامــــــــــه مطلــــــب ... آخه دختر خوب عزیز من چند هزار مهندس جون کندن اون گوشی رو ساختن! چند صد نفر به فنا رفتن فیسبوک رو نوشتن! صد نفر جر خوردن برنامه بنویسن که تو از فیلترینگ رد شی ! که تو پست بزاری : لاک زدم؟!!؟ هیچی نگو!!!ســــاکــــت!!!هیــــــــــــــــس اینجا جاییست که پشت دوستت دارم ها هم نوشته شده :
ساخت چین ! حالا شانس ما تو مملکتی که شیر نصفش آب و نصفش روغن پالمه، همه چیو از چین وارد میکنن اینو از آلمان!
|
|||
|